تو میروی و من فقط نگاهت میکنم
تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم
بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما
برای تماشای تو همین یک لحظه باقی است
گل سرخی به او دادم ، گل زردی به من داد برای یک لحظه ناتمام ، قلبم از تپش افتاد با تعجب
پرسیدم : مگر از من متنفری ؟ گفت : نه باور کن ،نه ! ولی چون تو را واقعا دوست دارم ، نمی
خواهم پس از آنکه کام از من گرفتی ، برای پیدا کردن گل زرد ، زحمتی به خود هموار کنی